سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاهزاده علی اصغر


قاصدک
لحظه های آبی
سیب سرخ
جزیره علم
عشق سرخ من
کلبه
شعر
سکوت خیس
دل نوشته های یک دختر شهید
سکوت ابدی
حامل نور ...
حقوقی و فقهی
کلبه تنهایی
أنّ الارض یرثها عبادی الصالحون
BABAK 1992
خاطرات دکتر بالتازار
کودک ونوجوان
.: شهر عشق :.
ღღتبسمـــــیـ بهـ ناچارღღ
مهاجر
جوجولی
آموزشی- روانشناسی
درس های زندگی
قافیه باران
حرم الشهدا
دل شکســــته
Dark Future
(بنفشه ی صحرا)
حرف آخر برای خداست...
سیاه مشق های میم.صاد
ساحل عشق
ورزشهای رزمی
راه فضیلت
مهاجر
جیغ بنفش در ساعت 25
شهید شلمچه
جبهه فرهنگی امام روح الله مازندران محمودآباد
فالوده یزدی
گروه اینترنتی جرقه داتکو
من و تو
زمزمه ی کوچه باغ شاه تور
مکاشفه مسیح
از تو می پرسند...
اجتماعی
هر چی تو دوست داری
این نجوای شبانه من است
مائــده الهی
تنهایی.......
بیا ای دل از این جا پر بگیریم ...
کنج دلتنگی های من!
اصولی رایانه
سکوت پرسروصدا
عاشق دربدر
اسمان
GOD....
ما اهل دلیم
ای دریغااااااااا
ماه مهربان من
صل الله علی الباکین علی الحسین
ایرنی
خورجین عشق
*ایستگـــــــــــــــــــــــــــاه انـــــــــــــــــــــرژی*
غلط غو لو ت
مقاله های تربیتی
فرهنگی - مذهبی
✗خـــــستــــــــــــه امـــــــــــــــــ✗
مناجات با عشق
ما آخر رفاقتیم
نسل تو در تو
دیدبان اینترنتی
...افسانه نیست
صراط مبین
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
برای خودم
دوست خوب
علوم کامپیوتر
جیگر طلا
شهدا شرمنده ایم
جوک و خنده
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
ظهور
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
کشکول
عسل....
عشق ممنوعه و دلتنگی
تنهایی
بمب خنده
مدیا ای آر
کلینیک گیاهان آپارتمانی
پرسش و پاسخ به سوالات درسی
عشق نردبانی برای لمس رویا ها
سحر
سخن آشنا
مطالب متفرقه
مغان مسکن
باران امید
گلچین
sayeh.
چـــــاوش ( چه خبر از دنیا ؟؟؟؟)
عاشق تنها....
آریایی
بهداشت روان
بیخیال من شید
دنیای این روزای من...
آقا جون آجرک الله...
جوونی کجایی...
حرف دل
روانشناسی _ مطالب جالب
شرکت نمین فیلتر
خرسند
ایلیا
دلبرانه
نور خدا
اس ام اس عاشقانه
داستان های زیبا +مطالب عاشقانه
یه دختر تنها
مرکزسایبری سربازان پادناتو
از ایلجیما خوشگل تر؟؟؟
تنهایی من
عاشقانه
خون خورشید-علی محبی
باران عشق
وابستگی
همه چیز
تک شاخ
زهرا70
علاقه به کف پا و فلک
بهزاد
عمومی
عشق
صادق
coco1358
عاشقانها
برف

 

 http://ups.night-skin.com/images/n509ca7qxme4xyb5i.jpg

 


http://ups.night-skin.com/images/pyph5ykqvxuszbpjhl.jpg


اخلاق امیرالمؤمنین (علیه السلام)

یک موردش را برایتان بگویم ، ایام حکومتش است ، رئیس جمهور مملکت است ، در راه دارد مى آید یک دختر خانمى را مى بیند زار زار گریه مى کند . على در مقابل گریه گریه کنندگان طاقت نمى آورد ، دختر خانم ! چى شده ؟ گفت : من کنیزم و کلفت هستم ، پول به من داده اند خرما خریده ام ، خرما خوب نیست ، خانمم گفته برو پس بده و آمده ام به خرمافروش مى گویم : پس بگیر ، مى گوید : پس نمى گیرم .

فرمود : بیا با همدیگر برویم من خرمایت را پس بدهم . آمد در مغازه خرمافروش ، خیلى با محبت فرمود : این خرما را عوض بکن . گفت : به تو هیچ ربطى ندارد ، به خرما فروش لات و بى تربیت دوباره فرمودند ، اگر ممکن است عوض کن ، گفت مزاحم کسبم نشو . و از پشت دخل آمد و یک مشت به سینه امیرالمؤمنین (علیه السلام) زد و از مغازه بیرون پرتش کرد . گفت : مى گویم برو . به دختر فرمود : خوب این که پس نگرفت بیا برویم در خانه اتان به خانمت بگویم حالا با این خرماها قناعت کن .

هیچ قدرتمندى در روى این کره زمین به این پاکى مى شناسید ؟ اینقدر اخلاق والا . دختر راه افتاد ، على هم راه افتاد ، همسایه روبرویى آمد در مغازه خرمافروش لات ، گفت : با کدام دستت به این سینه زدى ؟ گفت : با این دست . گفت : خوشت آمد با این مشتى که به این مرد زدى نه ؟! تو فهمیدى این کیست ؟ گفت : نه ، کیست ؟ با این لباس پاره اش آمده بود اینجا مزاحم ما شده بود . گفت : نفهمیدى ؟ گفت : نه ، گفت : این سینه ، صندوق اسرار خداست ، این شوهر فاطمه زهراست ، این پدر حسن و حسین و این امیرالمؤمنین (علیه السلام)است . دوید دنبال امیرالمؤمنین (علیه السلام) ، آمد خودش را بیندازد روى پاى على ، زیر بغلش را گرفت ، گفت : مرا ببخش ، بد کردم . فرمود : تو مرا ببخش ، من آمدم مزاحم کاسبى ات شدم .لا اله الا الله .

شما رئیسهاى کشورها یک موى على به تنتان هست ؟ خرما را گرفت و بهترین خرما را براى دختر آورد و فرمود : برو ، گفت : على جان ! دیر شده مرا مى زنند . فرمود : خوب من مى آیم از جانب تو عذرخواهى مى کنم . خانم دید کنیزش دیر کرده ، پنج دفعه هى آمد در را باز کرد و بیرون را نگاه کرد ، بعد یک مرتبه دید کنیزش با امیرالمؤمنین (علیه السلام) دارد مى آید ، على را مى شناخت ، دو لنگه در را باز کرد امیرالمؤمنین (علیه السلام)رسید فرمود : یک مقدار دیر شده عذرش را قبول کن ، گفت : آقا جان ! فداى قدمتمان بشوم ، من این کنیز را به شما بخشیدم . امام هم رو کرد به کنیز ، فرمود : من هم تو را در راه خدا آزاد کردم برو ، این یک مصداق پاکى .

مجلس امشب به نام على شد ، على هنوز مظلوم است ، على هنوز تنهاست ، چند روز است از کنار قبرش صداى ناله هاى مظلومانه بلند است  فرهنگ على هنوز در دنیا فرهنگ مظلومى است ، پاى منبرش یک نفر بلند شد و گفت : به من ظلم شده . فرمود : چقدر به تو ظلم شده ؟ گفت : یک ظلم . فرمود : به تو یک ظلم شده اما به من به اندازه ریگ هاى بیابان ، و به تعداد نخ پشم گوسفندان دنیا ظلم شده .


ارسال شده در توسط مهدی حداد